تعريف كلاهبرداری:

كلاهبردراي عبارت است از بردن مال ديگري از طريق توسل توام با سوء نيت به وسايل يا عمليات متقلبانه بنا بر اين براي تحقق جرم كلاهبرداري، توسل به وسايل متقلبانه براي فريب مالباخته ضرورت دارد و به عبارت ديگر كلاهبردار بايد مرتكب مانور متقلبانه شود.
همين فاكتور “مانور متقلبانه” است كه تشخيص جرم كلاهبرداري را دشتوار مي كند. اغلب مردم تصور مي كنند شخصي كه با دادن يك وعده واهي در قالب يك دروغ ساده، مال آنها را برده كلاهبردار محسوب مي شود. حال آن كه صرف گفتن يك دروغ ساده، نمي تواند مانور متقلبانه تلقي شود.
كلاهبرداري از جمله جرايم مقيد است كه شرط تحقق آن حصورل نتيجه خاث مي باشد و آن عبارتست از بردن مال ديگري كه آن نيز مستلزم تحقق دو چيز است: ورود ضرر مالي به قرباني و انتفاع مالي كلاهبردار يا شخص مورد نظر وي.

عنصر تشكيل دهنده جرم كلاهبرداري:
براي تشكيل جرم كلاهبرداري همچون بسياري از جرايم ديگر به سه عنصر قانوني، مادي و معنوي نياز است. عنصر قانوني جرم كلاهبردراي، ماده يك قانون تشديد مجازات مرتكبين ارتشاء و اختلاص و كلاهبرداري مصوب 15/9/1367 مجمع تشخيص مصلحت نظام به انضمام دو تبصره آن مي باشد كه در بخش هاي ديگر گزارش بيان خواهد شد.
عنصر دوم جرم كلاهبرداري، عنصر مادي است كه عبارتست از اين كه اولاً مرتكب به وسايل متقلبانه متوسل شود يا مانورهاي متقلبانه از خود بروز دهد( مدارك و عناوييني جعل كند، دفتر و شركتي راه اندازي كند، مردم را به امور واهي اميدوار كند يا از امور واهي بترساند و استفاده از هر نوع وسيله اي كه عرفاً وسيله متقلبانه محسوب مي شود ) دوم اين كه شخص مقابل ( مالباخته ) فريب بخورد و به او اعتماد كند. سوم اين كه كلاهبردار موفق شود مال ديگري را ببرد.
مجموع اين شرايط، عنصر مادي جرم كلاهرداري را تشكيل مي دهد به نحوي كه مي توان گفت، هر يك از اين سه ركن موجود نباشد عنصر مادي جرم كامل نبوده و جرم كلاهبرداري صورت نگرفته است. عنصر سوم مورد نياز براي تشكيل جرم كلاهبرداري عنصر رواني است، از عنصر رواني، تحت عنوان “سوء نيت” نيز ياد مي شود.
براي اين كه فرد كلاهبردار محسوب شود، بايد در ارتكاب اعمالي كه عنصر دوم كلاهبرداري را تشكيل مي دهد، سوء نيت داشته باشد.

سوء نيت دو نوع است:

1-سوء نيت عام

2- سوء نيت خاص

سوء نيت عامل در جرم كلاهبرداري اين است كه مرتكب قصد ارتكاب اعمال مادي فيزيكي ذكر شده را داشته باشد، يعني عمد در توسل به وسايل متقلبانه، سوء نيت خاص در جرم كلاهبرداري، يعني اين كه مرتكب قصد بردن مال غير را داشته باشد. اثبات وجود سوء نيت در مرتكب، بر عهده شاكي و دادستان مي باشد و بنابر اين در صورت عدم توانايي ايشان در اثبات سوء نيت مرتكب از اتهام كلاهبرداري تبرئه خواهد شد.

مجازات مرتكب جرم كلاهبرداري
كلاهبرداري از زمره جرايمي است كه نوعي “اكل مال بباطل ” محسوب مي شود و با توجه به آيه ” ولا تاكلو اموالكم بينكم بالباطل” با استفاده از عنوان كلي تعزيرات قابل مجازات است.
مطابق قوانين كيفري مجازات كلاهبرداري ساده با مشدد متفاوت است. كلاهبرداري مشدد كلاهبردراي است كه در آن مرتكب مشمول يكي از سه حالت زير باشد:
1-كارمند دولت يا موسسات عمومي و شهرداري ها يا نهادهاي انقلابي باشد
2-مرتكب خود را به عنوان مامور دولت يا موسسات عمومي يا شهرداري، يا نهادهاي انقلابي و شركت هاي دولتي معرفي نمايد
3-مرتكب باي فريب مردم از تبليغ عامه از طريق وسايل ارتباط جمعي از قبيل راديو، تلويزيون، روزنامه، مجله يا نطق در مجامع و يا انتشار آگهي چاپي يا خطي استفاده كند.
به اين كلاهبرداري ها كلاهبرداري مشدد اطلاق مي شود و مجازات مرتكب آن علاوه بر رد مال به صاحب آن، دو تا 10 سال حبس به علاوه جزاي نقدي معادل مال مأخوذه است و نيز انفصال ابد از خدمات دولتي مي باشد.
كلاهبرداري كه شامل هيچ يك از انواع سه گانه فوق نباشد، كلاهبرداري ساده است و مرتكب آن به حبس از يك تا هفت سال به علاوه جزاي نقدي معادل مال مأخوذه و رد مال محكوم مي شود.
مطابق تبصره يك اين ماده در صورت وجود جهات و كيفيات مخففه دادگاه مي تواند با اعمال ضوابط مربوط به تخفيف، مجازات مرتكب را فقط تا حد اقل مجازات مقرر در اين ماده (حبس) و انقصال ابد از خدمات دولتي تقليل دهد ولي نمي تواند به تعليق اجراي كيفر حكم دهد.
همچنين تبصره دو اين ماده مجازات جرم شروع به كلاهبرداري را بيان نموده است كه عبارت است از: حد اقل مجازات مقرر در همان مورد و در صورتي كه نفس عمل انجام شده نيز جرم باشد، شروع كننده به مجازات آن جرم نيز محكوم مي گردد.
اگر شروع كننده كارمند دولت و مرتبه كلي يا بالاتر يا همطراز آنها باشد از خدمات دولتي منفصل دائم مي شود و در مراتب پايين تر به انفصال موقت از شش ماه تا سه سال محكوم خواهد شد.
دلايل وقوع جرم كلاهبرداري

هر جرمي داراي ابعاد گوناگوني است، جرم پديده تك بعدي نيست كه بگوييم فقط فقر يا عامل ديگري موجب ارتكاب آن مي شود. در به وجود آمدن اين جرم پديده هاي زيادي موثر هستند.
يكي از مواردي كه با كلاهبرداري ارتباط مستقيم دارد بيكاري است، وقتي كه مسئله توليددر كشور دچار خدشه و كاهش شود طبيعتاً به خيل بيكاران افزوده مي شود و ممكن است اين افراد به دليل اينكه از راه مشروع قادر به تامين نيازهاي خود نيستند به كلاهبرداري دست بزنند.
عنصر اصلي كلاهبرداري اين است كه از اعتماد مردم سوء استفاده شود، عموم كساني كه مورد كلاهبردراي واقع مي شود در زندگي صادق و سالم زندگي كرده اند، البته اين نكته را بايد مد نظر داشت كه طمع افرادي كه مورد كلاهبرداري واقع مي شوند نيز مي تواند از دلايل ديگر وقوع جرم كلاهبرداري باشد.
اين افراد به دليل طمع مي خواهند بدون زحمت به ثروت برسند به همين دليل بدون فكر خود را در دام كلاهبرداران قرار مي دهند. از ديگر دلايل وقوع جرم كلاهبرداري مي توان به سست شدن اعتقادات مردم اشاره كرد. عمده فرهنگ ما به اعتقادات مذهبي برمي گردد اكنون ترميم اعتقادات مذهبي مهمترين عامل براي پيشگيري از وقوع جرم است.
عامل ديگري كه مي تواند تاثير زيادي در وقوع جرم كلاهبرداري در جامعه داشته باشد نداشتن برخورد قاطع با كلاهبرداران است. به اين معنا كه فرد پس از انجام دادن چند كار از راه هاي غير قانوني و به عبارتي كلاهبرداري دستگير شده و به زندان مي افتد، ولي پس از آزادي هيچ پيگيري اي روي آن فرد ندارند و او بازهم مي تواند دسته چك بگيرد و به فعاليت هاي اجتماعي و اقتصادي خود همانند افراد ديگر جامعه ادامه دهد و اين خود باعث بروز مشكل است.

فهرست